آموزش عاشق شدن
باید بدونی چجوری عاشق شی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید تو جامعه اتفاقات دردناک عجیبی دیدم از قتل تا خودکشی دیدم جونا دارن یه کلاه بزرگ سر خودشون میزارن بنام عشق و هر کسی هم یک روز دچارش میشه دیدم غم و بدبختی مردم از چار چیزه بیکاری ، خانواده ، عشق ، دین دوست دارم همه خوشبخت باشید از خدا کمک بخواهید من سعی میکنم تو این وبلاگ در باره عشق و خونواده مطالبی اموزنده قرار بدم امید وارم استفاده کنید
آخرین مطالب
نويسندگان
چت با من

 پدران بخوانند و عمل کنند

از آيات سوره مباركه آل عمران، آيات 33 تا 37 و آيه 28 سوره مباركه مريم استفاده مى شود، كه رشد و كمال انسان بستگى به ارتباط او با چهار واقعيت دارد.

 
پدر باايمان، مادر مؤمنه، معلّم پاك و دلسوز، غذاى حلال.
 
يهوديان وقتى مسيح را در دامن مريم ديدند، مريمى كه دختر او بود، و شوهر نداشت، با تعجب به او گفتند :
 
يا اخت هارون ما كان ابوك امرأ سوءِ و ما كانت امُّك بغيّاً.[50]
 
اى خواهر هارون تو را نه پدرى ناصالح، و نه مادرى بدكار بود!
 
آنان خبر از حقيقت مسئله نداشتند، كه مسيح كلمه خدا است كه بر مريم پاك و باكرامت القا شده بود، تصور مى كردند در اين برنامه خلاف شرعى واقع شده با شناختى كه از پدر مريم داشتند كه مردى مؤمن، باوقار، مؤدب به آداب حق، بزرگوار وباكرامت است، و مادر اوكه زنى پاكدامن، مؤمنه، باعفت و عصمت، گمان اين معنى نمى رفت كه با چنان پدرى، و آن مادر بزرگوارى، فرزند او دست به آلودگى بزند، اين مسئله براى مردم ثابت بود، كه فرزند انعكاسى از روحيات و خلقيات و حقايق وجودى پدر و مادر است، تا وقتى به وسيله سخن گفتن مسيح در گهواره، روشن شد، كه از آن پدر، و مادر، بايد چنين فرزند شايسته اى با اين مقامات عاليه، كه مادر پيامبر اولوالعزم شود بوجود بيايد.
 
ملاحظه كرديد توقع پاكى را از مريم در درجه نخست به خاطر پاكى پدر او داشتند، به همين جهت به او گفتند :
 
ما كانَ اَبُوكِ امْرَأَ سُوء.
 
پدرت مرد ناصالحى نبود، تا عمل خلاف صلاح و سداد از تو صادر شود.
 
مسئله مادر هم كه از ويژگى خاصى برخوردار است مورد نظر آنان بود، به همين علت به او گفتند :
 
وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً.
 
مادرت را مى شناسيم، زنى است باعفت، اصيل، تربيت شده، با وجود بستگى تو به آن مادر، توقع خطا از تو نمى رفت.
 
جوانى مؤمن و نورانى در منطقه ناصر خسرو، همراه با پدر و مادرش زندگى مى كرد، پدرش مسائل شرعى را رعايت نمى كرد، او كه با اهل علم و مجالس مذهبى سر و كار داشت از وضع پدرش رنج مى برد، نصيحت هاى دلسوزانه اش در پدر اثر نمى كرد، به حالت قهر به شهر رى كنار مرقد حضرت عبدالعظيم رفت، سالى را در آنجا دست فروشى كرد، و براى مردم بازار مسائل شرعيه گفت، سحر عاشورا جهت ديدن پدر و مادر به تهران آمد، پدر و مادرش جهت عزادارى به تكيه دولت رفته بودند، خود او هم روانه آن محل شد، از قضا شمر تعزيه مريض شده بود، و به معركه حاضر نشد، رئيس تعزيه خوانها آن جوان را ديد، چون با او سابقه آشنائى داشت، او را دعوت به انجام مراسم كرد، پذيرفت، لباس پوشيد، وارد ميدان شد با مهارت بازى كرد، پدرش در ميان جمعيت او را شناخت از اين كه در نقش شمر درآمده بود ناراحت شد، پس از پايان مجلس همگى به خانه آمدند، پدر از پسر سئوال كرد غذا خوردى ؟ پاسخ داد نه، گفت در پستوى خانه خمره شيره، و ظرف ماست هست، بياور و بخور، وقتى به سر خمره شيره آمد موشى را در آن مرده يافت، ماست خالى آورد، مشغول خوردن شد، پدر گفت چرا شيره نياوردى ؟ جواب داد موش مرده اى در آن يافتم، نجس بود، خوردن نجس حرام، با لحنى تند به پسر گفت : هنوز دست از اين مقدّس بازى برنداشته اى ؟ پس از چند لحظه سكوت گفت : پسرم، اكنون كه پس از يك سال بازگشته اى چرا شمر شدى، و در نقش على اكبر قرار نگرفتى؟ پسر با لحنى زيبا و جالب گفت : پدر شيره اى كه موش مرده در آن افتاده، توقع نداشته باش هر كه از آن بخورد نطفه اش تبديل به على اكبر شود، نتيجه غذاى حرام شمر است!!
به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب ...

 پدر مادر ها توجه کنن تورو خدا اینقدر سخت گیری نکنید

می خواهید جونتون خوشبخت شه صد برابر بدتر میشه! دیگه خدا گفته از فقر نترسید ازدواج کنید که من روزی رسونتونم دیگه سند از قرآن معتبر تر؟!؟!

 شما نصبت به فرزندتون مسولید اگه کوتاهی کنید هر اتفاقی بیفته گناهش دامن گیر شما میشه

نياز پسر و دختر به ازدواج نيازى طبيعى، و احتياجى ذاتى است، خوددارى طولانى از هجوم غريزه شهوت براى پسر و دختر امرى مشكل به نظر مى رسد.

گاهى طول زمان موجب فساد و افساد، و تباه شدن نيازمند به ازدواج شده است.

گاهى سركشى غرائز باعث افتادن افراد در منجلاب گناه و معصيت شده است.

گاهى جلوگيرى از ازدواج براى پسران و دختران درد سر آفريده، و آنان را به امراض مختلفى دچار كرده است.

گاهى ولع به ازدواج و از طرفى موانع راه آن عشق و عاشقى به بار آورده، و دامن هاى پاك را آلوده نموده، و جوانانى كه سرمايه يك مملكت هستند تا خودكشى پيش برده.

بعضى از پدران و مادران فرزندان در سن ازدواج را اگر پيشنهاد ازدواج كنند بچه مى دانند، و اعلام نياز آنان را به تشكيل زندگى حاصل بى حيائى و پرروئى به حساب مى آورند، و در اين زمينه به فرزندان خود هجوم برده، آنان را سرزنش و تحقير مى كنند، و به صورتى با آنان برخورد مى نمايند كه آنان سرخورده مى شوند، و اگر از ايمان قوى برخوردار نباشند، خود را مجبور به حركت در كژ راهه مى بينند.

بعضى از پدران و مادران به خانواده عروس يا داماد، مسائلى را پيشنهاد مى نمايند كه تحقق دادن آن براى طرف مقابلشان بسيار سخت يا غيرممكن است، و آنچنان در پيشنهادهاى خود پافشارى مى كنند كه زمان ازدواج دختر و پسر مى گذرد، و گلهاى باغ انسانيت پرپر مى شود.

بقیه را در ادامه مطلب بخونید



ادامه مطلب ...

چرا باید ازدواج کرد؟ چرا چیز های دیگه نه؟

چرا خداوند اینقدر ازدواج را دوست دارد و اون را نیمی از دین دانسته ؟ و برای چیز های دیگه چقدر سرزنش کرده و از هدایت دور خوانده ؟ 

چرا خداوند کسانی که از راه نامشروع  رفع نیاز های غریزی می کنند از حیوان پست تر خوانده؟ (در شان خداوند نیست که به انسان فوش بدهد ! این افراد واقعا حیوانند که اینگونه خوانده شده اند )

پاك و پاكيزه ماندن يك جوان چه پسر و چه دختر، چه مرد و چه زن، در صورتى كه ازدواج نكنند، از فساد و افساد، امر غير ممكن به نظر مى رسد.

در چند مليون مرد و زن، يافتن جوانى پاك، و انسانى باعفت و خوددار از گناه، بشرطى كه ازدواج نكرده باشند، مسئله اى مشكل به نظر مى آيد.

اگر جوانى را در پاكى و پاكيزگى ظاهر و باطن يافتيم، در حالى كه ازدواج نكرده باشد، بايد بگوئيم او از اولياء الهى است.

خوددارى از گناه، و مصون ماندن از آلودگى، و در امان رفتن از عصيان و طغيان، در صورت عدم ازدواج كارى است يوسفى.خانه اى كه مرد و زن آن بدون صورت گرفتن ازدواج در آن زندگى مى كنند، خالى از فساد نيست.مرد بدون همسر، و زن بدون شوهر، در صورتى كه غرائز و شهوات آنان زنده است، و فشار غريزه و شهوت بر آنان سنگين است، جداى از فساد هر چند اندك، و بريده از مشكلات گوناگون روحى و خانوادگى و اجتماعى نيستند.ازدواج، اين حقيقت الهى و طبيعى، آسان كننده پاره اى از مشكلات و عاملى براى تداوم پاكى جوانان، و حفظ عفت و تقواى آنان است.بناى يك خانه در جامعه در صورتى با سلامت و آرامش قرين مى شود، كه مرد و زنى با تحقق دادن ازدواج و رعايت حقوق يكديگر در آن زندگى كنند.

بقیه در ادامه مطلب
 

 



ادامه مطلب ...

 طبق آماری که دوستان گرفتن در تهران خیلی از دختر ها دوست دارند که با پسری ازدواج کنند که قبلا دوست دختر داشته بوده باشه و فکر میکنن توی دوستی ها پسر چیز های خوبی مثل آداب معاشرت با دختر ها و چجوری رفتار کردن و . . . را یاد گرفته در صورتی که کاملا اشتباهه و خیلی عوارض داره 

بخام ساده بیان کنم باید بگم پسری که با کسی دوست بوده و احساساتشو صرف یکی کرده می شه گفت قلبش پر شده و دیگه حال ناز کشیدن و اینا را نداره دیگه نمیتونه زیاد کسی را تو دلش جا بده

در اسلام باید رابطه بین پسر و دختر در چارچوب شرع باشد، اسلام نمی گوید که پسر نباید به دختر علاقه پیدا کند و یا با او ارتباط برقرار نماید، چرا که این غریزه (علاقه به جنس مخالف) هم همچون غرایز دیگر مثل گرسنگی و غیره آفریده ی خداست و خدا هم چیزی را بدون حکمت نمی آفریند و لذا باید ارضاء گردد تا عوارضی همچون عدم تعادل روحی و یا اضطراب و عدم آرامش روحی، دامنگیر انسان نشود.و از طرف دیگر بی بند و باری و ارضای غیر معقولانه این غریزه هم مفاسدی را بدنبال دارد که سعادت او را در دنیا و آخرت، خدشه دار می کند.
اسلام نه رهبانیت را می پسندد که بدنبال سرکوبی غریزه جنسی است و نه حیوانیت را که در ارضای غریزه جنسی خود، حد و مرزی و چارچوبی را نمی شناسد .ولذا هم ازدواج را تشویق نموده است و هم فرموده است هر نوع ارتباط جنسی باید در چارچوب ازدواج دائم یا موقت، باشد.و البته لازم است که ذکر گردد، ممکن است در جامعه یا عصری در اثر تعلیمات غلط، فطرت در نطفه خفه گردد و ندای او به گوش جان انسانها نرسد، و اینجاست که مفاسد روابط نامشروع باید برای مردم تبیین گردد که ما در ذیل به مواردی اشاره می کنیم:
در این شیوه زندگی گرچه غریزه جنسی تا حدودی ارضا شده است. منتهی چون انسان موجودی است که هیچگاه سیر نمی گردد و همیشه بدنبال لذت جدیدتر و بیشتر است و این هم بخاطر تنوع طلبی اوست، اگر پایبند به اصل و قانونی نباشد که او را محدود کند، همیشه بدنبال لذت جدیدتری است و این موجب می شود که تمام وقت و امکانات انسان، صرف همینگونه کارها شود و در نتیجه استعدادهای دیگرش شکوفا نگردد مثلا انسان اگر بخواهد در زمینه علمی به جایی برسد، نباید ذهن خود را مشغول اینگونه کارها کند . داشتن دوست دختر باعث می گردد تا بنیان و نظام خانواده سست گردد و شوهر به زنش بی رغبت گردد و این مفسده ای است غیر قابل جبران چون نیاز انسانها، تنها در مسائل جنسی خلاصه نمی گردد، انسان علاوه بر نیاز جنسی، نیاز به همدمی دارد که با او از مشکلاتش بگوید و در کنارش آرامش پیدا کند و این آرامش در جایی غیر از کانون خانواده، دست یافتنی نیست.داشتن دوست دختر خود عاملی است برای کم رنگ شدن محبت شوهر به زن و در نتیجه طلاق و ارضا نشدن نیازهای دیگر انسان. در کانون خانواده است که فرزندان مهر پدر و مادر را تجربه می کنند و در پرتو این محبتهاست که استعداد فرزندان شکوفا می گردد.آمار نشان می دهد که درصد زیادی از بزهکاران از کانون گرم خانواده بی بهره بوده اند پس می توان نتیجه گرفت که در اثر روابط نامشروع سلامت روحی زن و شوهر و کودکان به خطر می افتد.از هم گسیخته شدن نسل انسانها و انتشار بیماریهای گوناگون تناسلی همچون ایدز و... هم از مفاسدی است که بر داشتن دوست دختر مترتب است و مفاسد دیگر که بیان همه آنها مجال دیگری را می طلبد .

 

 دختر ها خیلی راحت فریب پسر ها را می خورد چون عقلشون تو گوشاشونه ، پس اگه دختر هستید و می خواهید گول نخورید بهتره بیشتر به چشمتون اعتماد کنید نه حرف های که از طرف پسر ها می شنوید .

و اگر فکر می کنید با دوست پسر می توانید ازدواج کتید شدیدا اشتباه می کنید پسر ها بیشتر عقلشون تو چشمشونه و وقتی ببینن شما باشون دوست شدید به این فکر می کنن که حتما قبلا هم دوست پسر داشته یا هر پسر دیگه ای جای من بود باش دوست می شدید. پس این بدرد نمی خوره

پیش خودشون میگن حالا فعلا این با این دوست باشیم بعد که خواستیم ازدواج کنیم میریم یه دختر خوب پیدا می کنیم و سعی می کنن از دختر بیچاره به راه های مختلفی سو استفاده کنن

حالا باید چیکار کرد ؟ نباید هیچ رابطه ای با هیچ پسری حتی برای ازدواج داشت؟!

ادامه مطلب را بخونید تا متوجه بشوید

سو استفاده نکنید ها...

حتما تمام افرادی که به سن بلوغ رسیدند ادامه مطلب را بخوانند

 

 

 



ادامه مطلب ...

 سوره نور مثل بقیه سوره های قرآن بسار پر محتوا و معنای عظیمی دارد

خواندن تفسیر سوره به درک بسیاری از مشکلات امروزه در باره ازدواج و مسایل جنسی و ... کمک می کند به همین دلیل تفسیر این سوره از آقای قرائتی را قرار دادم 

چند تا آیه هاشوبخونید دوست دارید همشو بخونید

oi7mtacvhn59t2yaccg.jpg (400×258)

 

 

آيه: 1 سورة أنزلناها وفرضناها وأنزلنا فيها آيات بينات لعلكم تذكرون 

ترجمه : (اين ) سوره اي است كه آن را نازل كرديم و (عمل به ) آن را واجب نموديم و در آن آياتي روشن فرستاديم . باشد تا شما متذكر شويد.

نکته ها : 

در اين آيه سه نشانه از عظمت سوره نور آمده است :.

الف : كلمه ي ((سوره)) در اول آن نشانه ي عظمت است .

ب : تنوين كلمه ((سوره)) كه براي عظمت است .

ج : كلمه ي ((انزلنا)) دوبار در يك آيه مطرح شده است .

پيام ها : 

1- كلمه ي ((سوره )) يك نام گذاري از طرف خداوند براي مجموعه آياتي از قرآن است . (سوره... انزلنا فيها آيات )

2- احكام بايد به دستور خداوند واجب شود. (فرضناها)

3- قرآن قانون اساسي و آيين نامه ي الزامي و اجرايي دين است . (فرضناها)

4- قرآن كتابي است كه آيات آن روشن وقابل فهم است . (فيها آيات بينات ) (گرچه درك قسمتي از آياتش نيازمند دقت وتحقيق وتفسير است )

5- انسان به پند و تذكر نيازمند است . (لعلكم تذكرون ) 

6- معارف قرآن در فطرت انسان ريشه دارد و با تذكر پرده ي غفلت برداشته مي شود. (تذكرون ) 

توضيح : 

سيماي سوره ي نور.

اين سوره شصت و چهار آيه دارد و در مدينه نازل شده است .

علت نام گذاري اين سوره به ((نور)) آيه ي سي وپنج است كه در آن خداوند به عنوان نور آسمان ها و زمين معرفي شده است .

از آنجا كه در اين سوره سفارش هاي بسيار در مورد رعايت عفت و پاكدامني توسط عموم مؤمنان و خصوصا زنان صورت گرفته در روايات نسبت به آموزش و قرائت اين سوره توسط زنان تأكيدات بسيار آمده است .

احكام مجازات مردان و زنان زناكار و كساني كه به زنان پاكدامن تهمت زنا بزنند همچنين ماجراي معروف ((افك )) حكم حجاب و رعايت پاكدامني براي جلوگيري از انحرافات موضوعاتي است كه اين سوره به آنها مي پردازد.


آيه: 2 الزانية والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مئة جلدة ولا تأخذكم بهما رأفة في دين الله إن كنتم تؤمنون بالله واليوم الآخر وليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين 

 

ترجمه : هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد. و اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد در اجراي دين خدا نسبت به آن دو گرفتار دلسوزي نشويد و بايد هنگام كيفر آن دو گروهي از مؤمنين حاضر و ناظر باشند.

 

نکته ها

احكام زنا بر اساس شرايط افراد متفاوت است در اين آيه فقط به يك صورت اشاره شده كه اگر مرد يا زن مجردي زنا كند صد تازيانه مي خورد ولي اگر كسي با داشتن همسر مرتكب زنا شود رجم و سنگسار مي گردد. چنانكه اگر همسر دارد ولي به او دسترسي ندارد (مثلا همسرش در زندان است ) و در اين صورت مرتكب زنا شود حكم سنگسار به تازيانه و شلاق تبديل مي شود.

قرآن زنا را كاري زشت مي داند و از آن نهي مي كند. (و لاتقربوا الزنا) (116) ترك زنا را نشانه ي بندگان راستين خداوند مي شمرد. (و عبادالرحمن ... و لايزنون ) (117) و دوري از اين گناه را شرط بيعت با پيامبر مي داند. (اذا جائك ... و لا يزنين )

. (118) مفاسد زنا در روايات .

برخي از مفاسد زنا در يكي از سخنان حضرت رضا (ع) عنوان شده از جمله :.

1- ارتكاب قتل به وسيله ي سقط جنين .

2- بر هم خوردن نظام خانوادگي و خويشاوندي .

3- ترك تربيت فرزندان .

4- از بين رفتن موازين ارث . (119) علي (ع) ترك زنا را مايه ي استحكام خانواده وترك لواط را عامل حفظ نسل مي داند. (120) پيامبر اكرم (ص ) فرمود: زنا داراي زيان هاي دنيوي و اخروي است :.

اما در دنيا: از بين رفتن نورانيت و زيبايي انسان مرگ زودرس و قطع روزي .

اما در آخرت : درماندگي هنگام حساب قيامت ; غضب الهي و جهنم هميشگي .

. (121) از پيامبر (ص ) نقل شده است : هر گاه زنا زياد شود مرگ ناگهاني هم زياد مي شود.

. (122) زنا نكنيد تا همسران شما نيز به زنا آلوده نشوند. هر كه به ناموس ديگران تجاوز كند به ناموسش تجاوز خواهد شد. همان گونه كه با ديگران رفتار كنيد با شما رفتار خواهد شد.

. (123) از مكافات عمل غافل مشوگندم از گندم برويد جو ز جو.

چهار چيز است كه هر يكي از آنها در هر خانه اي باشد آن خانه ويرانه است و بركت ندارد:.

1- خيانت . 2 دزدي . 3 شرابخواري . 4زنا.

. (124) ا زنا از بزرگ ترين گناهان كبيره است .

. (125) امام صادق (ع) فرمود: هر گاه مردم مرتكب چهار گناه شوند به چهار بلا گرفتار شوند:.

1- زماني كه زنا رواج يابد زلزله خواهد آمد.

2- هر گاه مردم زكات نپردازند چهار پايان به هلاكت مي رسند.

3- هرگاه قضاوت مسئولان قضايي ظالمانه باشد باران نخواهد باريد.

4- زماني كه پيمان شكني شود مشركان بر مسلمانان غلبه خواهند كرد. (126) 

پيام ها : 

1- آزادي جنسي و روابط نامشروع ممنوع است . (الزانيه... فاجلدوا...) 

2- نقش زنان در ايجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدمات زنا از مردان بيشتر است بر خلاف دزدي كه نقش مردان بيشتر است . به همين دليل كلمه زانيه قبل از كلمه زاني آمده است . (الزانيه و الزاني )

3- تنبيه بدني مجرم براي تأديب او وحفظ عفت عمومي لازم است . (فاجلدوا)

4- در روابط نامشروع هر دو طرف به يك ميزان تنبيه مي شوند. (كل واحد)

5- حدود كيفر بايد از طرف خداوند معين شود. (مأه جلده)

6- در مجازات مجرمين ترحم و تحت تأثير عواطف قرار گرفتن ممنوع است . (لا تأخذكم بهما رأفه)

7- محبت و رأفت بايد در مدار شرع باشد. (لا تأخذكم بهما رأفه)

8- دين تنها نماز وروزه نيست ; حدود الهي نيز از اركان دين است . (في دين الله )

9- صلابت و قاطعيت در اجراي قوانين در سايه ي ايمان به مبداء و معاد به دست مي آيد. (ان كنتم تومنون بالله واليوم الاخر)

10- اجراي حدود نشانه ي ايمان به خداست . (ان كنتم تؤمنون )

11- مجازات بايد به گونه اي باشد كه مايه عبرت ديگران شود. (وليشهدعذابهما)

12- زناكار علاوه بر شلاق و شكنجه ي جسمي از نظر روحي نيز بايد زجر ببيند. (وليشهد عذابهما طائفه...)

13- حضور مردم اهرمي است براي كنترل قاضي ومجري . (وليشهد...طائفه)

14- از حضور مؤمنان در صحنه براي نهي از منكر استفاده كنيم . (وليشهد)

15- تنها مسلمانان حق حضور در مراسم اجراي حد الهي را دارند. (من المؤمنين ) 

بقیه آیات تا 14 سوره نور در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...

در جامعه ما حجاب یه معضل اساسی شده دخترا فکر میکنن با ارایش زیاد و لباس های زننده میشن خوشگل خانوم و دل بقیه را میبرن در صورتی که پسر های بد با دیدن ایگونه افراد به فکر ارتباط و سو استفاده میفتن پسر های به استلاح خوب تو مایه های آخوند تو دلشون هزار فوش میدن به طرف و هزار نفرین پسر های واقعا عاقل و خوب دلشون برای طرف می سوزه اما حتی برای کمک هم به سمتشون نمیرن!

در ضمن دختر هایی که حجاب و پوشش مناسبی دارن دو برابر بیپتر براشون میاد و هم سن ازدواجشون دو سه سال زودتره (حتی نامرد ترین و بی قیرت ترین فرد وقتی بخواد ازدواج کنه میره یه دختر خوب و با حجاب و همه چیز تموم  بگیره)

 

 

مثلا این یه حجاب واقعا مناسب (حتما که نباید چادر باشه) 

این دید گاه من بود حالا از دیدگاه قران

 

 

حجاب حق الهي

شبهه‌اي که در ذهنيت بعضي افراد هست، اين است که خيال مي‌کنند حجاب براي زن محدوديت و حصاري است که خانواده و وابستکي به شوهر براي او ايجاد نموده است، و بنابراين، حجاب نشانة ضعف و محدوديت زن است.

راه حل اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن کريم اين است که زن بايد کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرفنظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم، حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند، حجاب زن، حق الهي است، لذا مي‌بينيد در جهان غرب و کشورهايي که به قانون غربي مبتلا هستند اگر زن همسرداري آلوده شد و همسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام مي‌کنند، امادر اسلام اين چنين نيست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويژة برادر و فرزندانش مي‌باشد، همة اينها اگر رضايت بدهند قرآن راضي نخواهد بود

 بقیه را به همرا تصاویر در ادامه مطلب حتما بخونید 

 

 



ادامه مطلب ...

 این تست مربوط به دوران تصمیم گیری در مورد ازدواج است که شامل مسائلی در مورد خانواده -میزان وجود مذهب در خانواده- مسائلی پولی و مسائل کار (کارهائی که وظیفه هر کدام از طرفین در منزل میباشد) و حتی سوالات در مورد تفاهم از لحاظ مسائل جنسی است که البته من آن بخش را حذف کردم یکی از دلایل این بود که نمیدانستم برداشت دیگران از این قسمت از تست چه خواهد بود و اینکه در جامعه ما این قسمت همیشه در پرده ای از ابهام است و صحبت در مورد آن را مجاز نمیشمرند.

در ضمن این سوالات کاملاً عملی هستند ولی ترجمه شده و برای مسیهیان است پس هر جا در مورد کتاب مقدس و کلیسا بود شما دین مبین اسلام را جایگزین کنید و جوابها را طبق دین خودمان بدهید جوابها باید با درست و غلط باشد و هر جا صلاح دانستید توضیح بیشتری بدهید.

بقیه در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

 این روزا یکم از مسائل سیاسی به دلایلی فاصله گرفتیم همه چیز جلوتون هست میبینید دیگه کم نیاز هست که من سرتون رو در بیارم ولی اگه کسی حرفی داشت میتونه بزنه ما هم در خدمتیم  اما یکم به مسائل اجتماعی برسیم

 

فقر

اسمش آشناست نه؟؟؟ ولی بیشتر بد بختی اجتماعی ما از همین اسم اشناست نبودن امنیت جانی فساد فحشا نمیدونم هزار کوفت و زهر مار دیگه خدا رو شکر تو ملت ما در باره بقیه ملت ها نمیدونم ولی تو ملت ما به مردم فقیر بد تر ظلم میشه

هر کی میبینن بدبخت تره بیشتر میزنن تو سرش چه میشه کرد بیشترشم خود ما میکنیم

چرا وقتی میگم فقر فکرتون میره رو نبود پول

مردم فقیر خیلی زیادن در عین اینکه در پول غلت میزنن

فقر عاطفی: کسانی که دارای فقر عاطفی هستن طعمه گرگ هایی میشن که با نشون دادن یک عاطفه اون ها رو تو کام خودشون میکشن و از اون راه به هزار کثافت میکشونن معاد فحشا و ...

فقر شعور: بد ضربه به جامعه میزنن

و هزار فقر دیگه ... لعنت به ما لعنت به من و کسانی که ندونسته بدبختی رو رواج میدن

نمیدونم چه لذتی میبرین کسی که بدبخت هست رو تحقیر کنید  نمیدونم چطور با وجدانت کنار میای وقتی یک فاحشه یک معتاد یک ایدزی رو میبینی تحقیرش کنی در صورتی که مقصر من و تو هستیم

وقتی میبینه من و تو داریم تو پول غلت میزینم اونم آدمه دوست داره به خدا بگه بخنده شاد باشه وقتی به یک جا رسید که دیگه همه در ها بستست میاد خود فروشی میکنه میاد آلده میشه ولی نمیدونه که بین اون در های بسته خودش رو انداخته تو چاه و اینجا دیگه کاروانی ینست که یوسف بی گناه رو نجات بده خدا از سر گناه هانمون بگذره

می خواهی برات یک داستان تعریف کنم خدا وکیلی تا آخرش رو بخون

یک روز تو جریان کارام به یک فاحشه یر خوردم یک سوال ازش پرسیدم که ای کاش لال بودم و زبونم کار نمی کرد

گفتم چرا فاحشه شدی برای چی تن به این کار دادی؟

- آدم تا چقدر میتونه صبر کنه وقتی هر جا میرم نه کاری هست مادر مریضم این طرف پدرمون هم که ولمون کرده رفته دو تا خاوهر کوچکم دارم خرج اون ها رو از کجا بیارم هر نامردی که میاد رو آدم منظور داره می خواهن از آدم سو استفاده کنن

دیگه چکار میتونستم بکنم یک شب خواهرم ازم پرسید آبجی موز چه مزه ای میده اشک تو چشمام حلقه زد دیگه به خودم گفتم میرم میرم و براشون یک زندگی خوب فراهم میکنم  این شد که تن به این کار دادم  یک بی غرتیش نپرسید چه مرگته که این کار ر ومیکنی وقتیم فهمیدم ایدز گرفتم و دیدم کسی بهم توجه نمیکنه گفتم حالا دیگه نوبت منه تا اون موقع شما ازم سو استفاده کردین الان منم که شما رو به خاک سیاه می نشونم

 

بچه ها گفتن خب با اینایی که تو مینویسی ما دیگه جرات نمیکنیم شوور کنیم پس تا آخر عمر همینجور سینگل بمونیم! 

در پاسخ باید بگم که راه شناخت پسرا که آسونه

1 . اون کسی که واقعن شما را دوست داشته باشه خوبیه شما رو می خواد   مثل مامان بابا و همش تشویقتون میکنه به درس خوندن ، شیر خوردن ، زود خوابیدن و زود بیدار شدن و از این چیزایی که بدتون میاد

2 . اون خواستگار و عاشق واقعی همش از ازدواج میگه و آینده و ...

3 . باید بش بگید بیاد خاستگاری اگه از خداش بود و اومد که خب الف_ باید برید تحقیق و سرچ و اینا دیگه ب_ اگه گفت من حالا چیزی ندارم و از این حرفا بش میگید اشکال نداره بیا من خودتو میخوام (اره جون عمم) فقط برای امتحان فوقش یه نامزدی تا پولدار شه اگه بهونه اورد که الان زوده و بعدا و آمادگی ندارم و از اینا که ز کل قید شو بزیند  اینطوری ممکنه برگرده وگه نه عمرا نمیاد خاتگری که شما بگی نه بگید نه نمیشه

4 . اگه شما آمادگی ندارید که باید آماده شید بش بگید بیاد بعد جواب رد بدید که اینطوری هم بقیه مردم (در و همسایه و بقیه پسر ها) یه تکونی می خورن و فکر می کنن خیلی توحفه هستید و میان خاستگاری و هم عشقتون که اون بقیه را ببینه فکر میکنه نه سرت به تنت میرزه اما از خواستگار ها نباید زیاد تعریف کنید

5 . به خونواده بگید زیاد سخت گیری نکنن

6. حالا که خر شد دیگه ولش نکنید

در مورد شناخت دختر ها هم باید بگم که عمرا نمیشه شناختشون و تا الان چیزی کشف نشده

حتی اگه 3 ، 4 تا بچه هم ازش داشته باشی بازم معلوم نیست واقعن دوستت داره یا نه یا مرض داره! اگه تو گوگل هم سرچ کنید بعد نیم ساعت دالانگ و دولونگ واسه ای که ضایه نشه ادرس همین وبلاگ رو میده

فقط اگه 14 ساله باشه و تو عشق اولش باشی میشه  گفت دوستت داره  اونم اگه ماشینت از پرادو کم تر باشه احتمالش خیلی میاد پاین

اگه چیز دیگه ای به نظرتون میرسه بگید تا بزارم

 اینو حتما حتما همه بخونید

حتی اونا که دوست جنس مخالف  ندارن!

طبق آمار دست و پا شکسته ای که دارم 80 درصد دوستی های دختر و پسر به ازدواج نمیرسه

از اون 20 درصد 70 درصدش به طلاق می کشه

از اون 30 درصد هم نصفشون با هم زندگی خوبی ندارن و به زور ویا به خاطر مهریه یا بچه هاشون هم دیگه را تحمل میکنن

واقعن ارزش داره خودمونو بدبخت کنیم؟

اگه سو استفاده جنسی نشه!

 اگه یکی ار دو طرف کارشون به خود کشی نکشه

اگه افسردگی نگیرن و از درس و زندگی زده نشن یا سنگ دل نشن!

که خیلیا اونطوری میشن!

یاد و فکر و محبت های طرف قبلی از ذهنشود بیرون نمیره به باعث میشه تو زندگی از همسرش کم بزاره  بلاخره توی اون دوستی محبت هایی را بیهوده صرف یه چیز بی مصرف کرده و میشه گفت قلبش پر شده و دیگه جا نداره و این باعث میشه زندگی را برای خودش و همسرش سخت تر کنه و از اون لذت نبره و ممکنه به جدایی بکشه! دلیل این که در تهران بیشترین آمار طلاق را داریم همینه ...

داستان دوستی دختر و پسر زیر را خونید

در ادامه مطلب بخوانید



ادامه مطلب ...

 اگه شوهر می خواهید و می خواهید پسرا عاشقتون شن اینارو بخونید

یکم : 

هر ‌پسری بر اساس سلیقه، طرز نگرش،‌اعتقادات،‌وضعیت اقتصادی، احساسات،‌ و تفکر خود به دنبال همسر می گردد.

دوم : 
در بین پسرها هم مثل دختران پراکندگی و تفاوت گسترده ای وجود دارد، یعنی هر پسری بر اساس مواردی که در بند یک برشمردیم ، دیدگاههای مختلفی برای انتخاب همسر دارد.

سوم: 
البته دخترها هم متفاوتند و ایده آلهایشان در زندگی و توقعاتشان از همسرشان متفاوت هست.

چهارم : 
با توجه به موارد بالا هر دختری نمی تواند برای هر پسری ایده آل باشد و به عکس
مثلا: برای یک پسر مذهبی ، دختری که آرایش می کند و بیرون از منزل می آید مطلوب نیست. و برای دختر مذهبی نیز پسری که با دختران بگو و بخند دارد مطلوب نیست.

حالا بر اساس این مقدمه من در ذیل با طرح سئوالاتی، مشخصات دخترانی که به راحتی می توانند خواستگار پیدا کنند را قید می کنم. البته این مشخصات متفاوت و گاه متضاد هم هستند، لیکن چون آقایون هم متفاوت و گاه متضاد یکدیگر فکر می کنند. هر کسی بنا به نگرش و معیارهای خودش همسر انتخاب می کند.

نکته مهم و بدیهی اینست : آقایونی هم که می خواهند مورد توجه خانم ها باشند نیاز هست مشخصات مورد نظر خانمها را داشته باشند که در بعضی موارد مشابه همین فهرست ذیل است.

قبلا گفته بودم که دختر خانم ها نباید در قضیه ازدواج منفعل باشند، بلکه باید فعال و اکتیو باشند، و به جای اینکه آنها دنبال مرد ایده آل بگردند، این آقایون باشند که آرزومند ازدواج با آنها باشند.

 
بقیه و لیست 40 نکته در ادامه مطلب
نری پریده

 



ادامه مطلب ...

 اگه از اون دختر پسر های گلی هستید که از تو اینترنت دنبال زن و شوهر هستید این را بخونید

به دنبال شوهر اینترنتی:

با خود گفتم که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی دهکده ای ؛ پس دیگر

دغدغه " فرهنگ بسته" را ندارم که صبر کنم تا خواستگاری از در وارد شود.
کامپیوتر را روشن می کنم ، به اینترنت وصل می شوم و از میان هزاران جوان برومند ، با سواد ، های کلاس و با فرهنگ که آنها هم، چون خودم به اینترنت وصل هستند ، دست به گزینش می زنم و بهترین شوهر عالم را ( اگر وجود داشته باشد) برای خودم انتخاب می کنم.
با آی دی خودم وارد چت رومهای مختلف با مضامین عاشقانه می شوم . پی ام های مختلف، مرا بمباران می کنند. پسرهای برومند ، با سواد و با فرهنگ، گویی در انتخاب من رقابت می نمایند.
A s l؟
نمی دانم جواب کدام را بدهم . همه مستقیم سر اصل مطلب می روند.
و سن و جنس و محل مرا می خواهند. بعد هم ادعاها و مطالبی را اظهار می کنند که برایم صحت و سقم آن ها همیشه در پرده ابهام می ماند!!!
 
به دنبال خانم اینترنتی:
من هم با خود گفتم که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی دهکده ای ؛ پس دیگر دغدغه " فرهنگ بسته " را ندارم  که در ارتباط یا شناسایی دختر دلخواهم جهت ازدواج مشکل داشته باشم. دیگر دامنه گزینشم به چند دختر آشنای همسایه، محل کار و تحصیل و فامیل محدود نیست.می توانم از طریق کامپیوتر از میان این همه دختر برومند، باسواد و های کلاس ؛ دختر مناسب و مطلوبم را بیابم و با او ازدواج کنم.
کامپیوتر را روشن می کنم ، به اینترنت وصل می شوم تا از میان هزاران دختر برومند ، با سواد و با فرهنگ و های کلاس ؛ که آنها هم چون خودم به اینترنت متصل هستند ؛ دست به گزینش بزنم و فهیم ترین همسر عالم را ( که حتما وجود دارد) برای خودم انتخاب کنم.
با آی دی خودم وارد چت رومهای مختلف با مضامین عاشقانه می شوم. با پی ام های مختلف هر آی دی را که نام دخترانه دارد بمباران می کنم. ولی به ندرت جوابی می دهند و یا اینکه با سئوالات کوتاه و پی در پی ، بی اعتمادی و شک خود را نسبت به من ابراز می کنند. و بیشتر اوقات نمی توانم صحت مطالب و ادعای خود را برای آنها اثبات کنم.
همش در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...

 بدو بدو سوالات خاستگاری لو رفت 

 با یک عملیات چریکی در حد تیم ملی بردیا آباد سوالات جلسه خاستگاری را کف رفتیم

من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما  ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید .

نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا ....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:
1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده  و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.
2 -  سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:
نظر شما در مورد حجاب چیست؟
-  شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟
 - شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟
-  میعارهای شما برای ازدواج چیست؟
-  شما چه نقشی برای  زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟
 
کل سوالات در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...

 1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای

2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟

3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنکه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، کو بی منتهاست
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.



ادامه مطلب ...

برای خانواده ها و جوانان حتما بخونید


غریزه جنسی از نیرومند ترین غرایز در وجود انسان است که خداوند آن را در وجود وی قرار داده و اهداف و
مصالح خاصی نیز بر آن مترتب است.
به خاطر وجود همین غریزة نیرومند است که انسان گرایش به جنس مخالف می یابد و با همة مشکلاتی که وجود دارد یا تصور می شود، به ازدواج روی می آورند و حاضرند بسیاری از سختی ها و مشکلات را به
خاطر آن تحمّل کنند یا برخود هموار نمایند و از بسیاری از خواسته های خود یا خودخواهی ها بکاهند. در توضیح المسائل آمده: اگر کسی به جهت زن نداشتن به گناه می افتد، بر او واجب است ازدواج کند. در بسیاری مواقع عدم امکان ازدواج مشکل بودن آن، از طرف خودمان است، یعنی دختران یا پسرانی که می خواهند ازدواج کنند، سخت گیری های بی موردی دارند که با توجه به اهمیت این مسئله بایدتعدیل شده و آرزوها و خواسته ها را کمتر نمایند.
بعضی از مشکلات مربوط به فرهنگ جامعه است یا از طرف پدر و مادر و خواسته های غیر منطقی که دارند، تحمیل می شود و یا به نوعی در ذهن اشخاص القا می شود که رفع این مسائل نیز نیاز به تلاش جوانان دارد تا زمینه های مناسب و مساعد را آماده سازند.
در هر حال جوانان هستند که باید برای خود چاره ای بیندیشند که آیا خویش را تسلیم گناه با همه عواقب و دور شدن از رحمت الهی کنند، یا این که زمینه و شرایط ازدواج را فراهم آورندو یا اگر در مدتی که این زمینه فراهم نیست، عفت و پاکدامنی را پیشه سازند، در عین حال که به فکر ایجاد زمینه و آمادگی هستند.
پیامبر اسلام فرمود: «از گروه جوانان، هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام کند، زیرا بهترین وسیله است که چشم را از نگاه های آلوده و عورت را از بی عفتی محافظت می کند».(1)
در عین حال قرآن مجید راه مقابله با طغیان غریزه جنسی را در صورت فراهم نبودن زمینة ازدواج، عفت پیشگی و یا خویشتن داری در امور جنسی می داند و می فرماید: «آن ها که وسیلة ازدواج ندارند، باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی نیاز کند».(2) البته این امر، نیاز به مقاومت سرسختانه دارد که در روایات به عنوان جهاد اکبر مطرح شده است.
تسهیل کنترل غریزه جنسی در گرو اموری است:
1ـ طرد افکار شیطانی: مشکل ترین مرحلة رویارویی با انحراف جنسی، سالم سازی اندیشه و پرهیز از افکار شهوی است. امام علی(ع) می فرماید: «کسی که در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن کشیده خواهد شد».(3)
2ـ پر کردن اوقات فراغت با مطالعه، تفریح، مسافرت و غیره.
3ـ کنترل چشم: نگاه راهبر دل و دام شیطان و بذر شهوت است. برای مهار غریزة جنسی باید از دیدن آن چه که میل جنسی را تحریک می کند خودداری کرد. امام علی(ع) می فرماید: «بهترین عامل رو گردانی از شهوات، فروبستن چشم ها است».

بقیه در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

 

الفبا های اساسی زندگی که به تازگی با قدمت 9 هزار سال کشف شده

 

الفبای خوشبختی الفبای بدبختی  
خود شناسی خود بینی
خداشناسی خودخواهی
خود باوری خود باختگی
خدا باوری خدا گریزی
خود سازی خود نمایی

 

بقیه در ادامه مطلب

 

 



ادامه مطلب ...

یکی از قوانینی که خداوند برای کاعنات تاین کرده قانون بازگشت است

هرچه در دنیا کنی به خود انسان باز می گردد اگر امکانش باشد در همین دنیا اگر نباشد در دنیای دیگر نتیجه اش را می بیند چه خوبی چه بدی اما خداوند مژده این را داده که خوبی ها را چند برابر به خودمان باز گرداند این قانون مانند جاذبه همیشه برای همه بر قرار است اطمینان داشته باشید هیچ کس خوشبخت واقعی نمیشود مگر با خوشبخت کردن دیگران یا حداقل آرزوی خوشبختی برای دیگران

این داستان واقعی را بخوانید

او کاری جز فریب دختران نداشت . با سخنان شیرین و وعده های دروغینش آنان را گول می زد ووقتی به مرادش می رسید به دنبال دختر  دیگری می افتاد ، این عادتش بود ، نه دینی و نه حیایی او را از این کار باز می داشت . او مثل حیوان خونخواری شده بود که بدون هدف در صحرا به دنبال طعمه ای می گشت که گرسنگیش را با آن بر طرف کند.
در یکی از گردش هایش دختری که فریب امثال او را می خورند به دامش افتاد. شماره تلفنش را به او داد و تماسهای آغاز شد او با شیرین زبانی هایش دختر را در عالمی از عشق دوستی و عاطفه فروبرد وتوانست با مکر و حیله قلبش را به خود مشغول سازد و به این ترتیب دختر شیفته اش شد.
آن پسر فرومایه بعد از اینکه دختر باورش نموده و وقت آن رسیده تا قصدش را عملی کند خواست تا او را مثل بقیه ببلعد ولی دختر قبول نکرد و گفت: آنچه بین من و توست عشق پاکی است فقط با ازدواج قانونی و شرعی می توان به آن دست یافت، اوسعی کرد دختر را فریب دهد اما دختر ممانعت می کرد. جوان احساس کرد این بار شکست خورده وتصمیم تا انتقام بگیرد و به او درسی بدهد که هرگز فراموش نکند، پس به او تلفن کرد و شروع کرد به ابراز دلتنگی و از عشق و دوستی و دلباختگیش برای او سخن گفت و گفت که قصد دارد از او خواستگاری کند، چون نمی تواند فراق و دوریش را تحمل کند چرا که او برایش اکسیزن است که اگر تنفس نکند می میرد.
دختر ساده فریبش را خورد وحرفایش را باور کرد و در مقابل او نیز دلتنگیش را ابراز داشت، این پسر مدام با دختر تماس می گرفت تا علاقه  اش را نسبت به خود بیشتر کند و به دختر وعده داد تا به خواستگاریش خواهد آمد، ولی اموری هست که باید باهم در میان بگذارند و مسائلی هست که نمی تواند از طریق تلفن آنها را مطرح سازد، پسر توانست از این طریق او را قانع سازد تا به ملاقاتش بیاید دختر نیز قبول کرد.پسر  موعد دیدار را فردا صبح در شالیه ی ساحل دریا تعیین نمود.
آن بد ذات حیله گر خوشحال شد و به سرعت نزد دوستان نابابش رفت و به آنها گقت: فردا دختری به شالیه می آید وسراغ مرا می گیرد از شما می خواهم فردا آنجا باشید و وقتی آمد هرکاری که دلتان خواست با او بکنید.
فردا دوستانش مانند سگهای هار نفس نفس می زدند و منتظر طعمه خود  
بودند، بلاخره طعمه از راه رسید و به دنبال صیادش می گشت. دختر درحالی که جوان را صدا می زد وارد شالیه شد، ناگهان مانند وحشی های خونخوار به او هجوم بردند و به نوبت به او تجاوز کردند و آتش شهوتشان را خاموش کردند، و سپس او را به طرز زشت و زننده ای رها کردند و به سمت اتومبیل هایشان به راه افتادند. در این هنگام آن حیله گر خبیث به طرفشان آمد وقتی اورا دیدند با تبسم گفتند: ماموریت همانطور که می خواستی انجام شد.
او خوشحال شد وبه همراه آنان به داخل شالیه رفت تا از دیدن ان بیچاره لذت ببرد و زخم خودش را التیام بخشد چرا که او سد راهش شد وروی حرفش حرف زد. وقتی که دختر را دید نزدیک بود قبض روح شود، شروع کرد به فریاد کشیدن :
ای بدبخت ها چکار کردید... لعنت به شما نامردها ... او خواهرم است ... ای وای برمن.

و از این داستان ها باز هم تکرار خواهد شد

منبع : http://dastane20.loxblog.com

 «نظام تركيب و تزويج در جمادات»

خداوند در قران فرموده از فقر نترسید ازدواج کنید که من روزی رسان هستم تا به آرامش برسید. 
اراده عالمانه و حكيمانه و عادلانه حضرت حق، در نظام متقن هستى و پهن دشت ميدان خلقت و آفرينش، از هر چيزى جفت آفريد.
در اين بساط جفت بودن و زوج بودن هر چيزى حقيقتى است كه استثنا برنداشته، و پيش از آنكه دانش بشر، و تحقيقات علمى به آن دست يابد، قرآن مجيد در آيات متعددى از جمله در آيه چهل و نهم سوره مباركه الذاريات، از اين واقعيت، كه نسبت به تمام موجودات هستى، اعم از جماد و نبات و حيوان و انسان فراگير است خبر داده.
قرآن مجيد در زمينه هاى ديگر مسائل آفرينش آياتى دارد، كه علوم امروز بشر، در برابر آن شگفت زده و غرق در تعجّب و حيرت است، و براى احدى از افراد انسان در هر مقام و مرتبه اى كه باشد، جاى شك و ترديد، در حقّانيت خود، و اينكه چراغ هدايت فرا راه حيات آدميان است، باقى نمى گذارد.
  
بقیه در ادامه مطلب


ادامه مطلب ...

 داستان یک دختر 16 ساله که بخاطر کم محلی خونوادش خودشو بدبخت کرد

اگه پدر مارد شما هم بتون کم محلی میکنن این داستان را پرینت بگیرید بدید بشون متمعنم تاسیر داره

در محوطه اداره آگاهی نیروی انتظامی، دختر و پسر جوانی توسط مأموری به یکی از شعبه های آگاهی هدایت می شدند. آثار ترس در چهره پسر مشخص بود، و التهاب و شرم در رفتار دخترک دیده می شد. در حرکات آنان دقیق شدم. دخترک سعی می کرد از جوانک فاصله بگیرد، در حالت او تنفر پیدا بود. ولی پسر جوان می کوشید خود را بی تفاوت نشان دهد.

چند لحظه در کنار آنها حرکت کردم. فهمیدم که بحث بر سر اختلافی بود که بین دختر و پسر رخ داده است. وقتی از قضیه پرسیدم؛ دخترک شانزده ساله، داستان زندگی خودش را چنین تعریف نمود:

 

بقیه را در ادامه مطلب تعریف نمود



ادامه مطلب ...

تو جامعه ما بد حجابی خیلی زیاد شده دخترا فکر میکنن اینجوری خشگل تر میشن ولی در واقع زیبایی شیطانیه

اگه کسی لباس زیبا و رنگارنگ و با حجاب بپوشه و خشگل بشه این تحریک کننده نیست و خیلیم خوبه مثل زیبایی طبیعت اما لباس های ناجور و بد حجاب ... این خبر را بخونید

مرد جواني با حالت نگراني به گونه‌اي که کنترل خود را از دست داده بود به نيروي انتظامي مراجعه و اظهار داشت همسرم به طرز فجيعي در منزل کشته شده است. مامورين سريع در محل حادثه حاضر و مشاهده نمودند خانمي در حالي که لباس‌هايش پاره‌پاره شده با ضربات کارد از پا درآمده است. تحقيقات از همسايگان و شوهر وي و هم چنين اثربرداري آغاز شد، نهايتاً مامورين متوجه شدند که از مدت‌ها قبل توسط يکي از جوانان محل براي اين زن-مقتول- مزاحمت‌هايي صورت مي‌گرفته است.در اين خصوص پس از بررسي‌هاي غيرمحسوس مامورين، جوان مذکور را به عنوان مظنون بازداشت و تحت بازجويي قرار داده که وي پس از دروغ‌گويي‌هاي مکرر تسليم شده و با گريه و زاري و استمداد از مأمورين جهت کمک، پرده از روي حقيقت بر مي‌دارد و اظهار مي‌دارد:ماجرا از آن جا آغاز گرديد که اين زن از لحاظ ظاهري با وضع نامناسبي در محل رفت و آمد مي‌نمود که من با مشاهدة او تحريک شده و چندين بار سر راه او حاضر و قصد برقراري ارتباط با وي داشتم که با محالفت شديد او روبه‌رو مي‌شدم و در نهايت يک روز که شوهرش از منزل خارج گرديد من از ديوار وارد منزل شده و قصد انجام عمل منافي عفت داشتم که وي مقاومت نموده و با من درگير شد.در آن لحظه که به هيچ چيز جز دسترسي به او فکر نمي‌کردم وقتي با اين وضعيت مواجه شدم لحظه‌اي حالت جنون به من دست داد، لذا داخل آشپزخانه شده و کاردي برداشتم و او را با چند ضربه از پاي درآوردم

این پست برای دختراییه که فکر میکنن دوست داشتن همه چیزه ... خوودتون بخونید

در باره زندگیتان عاقلانه تصمیم بگیرید نه احساساتی

عصر يکي از روزها، وقتي از مدرسه به خانه آمدم، جز خواهر کوچکم کسي در خانه نبود. يکدفعه صداي زنگ تلفن بلند شد. گوشي را برداشتم. پسر جواني سلام کرد و سپس اظهار آشنايي کرد- تنم لرزيد، دانه هاي درشت عرق بر پروستم پيدا شد و رنگ چهره ام تغيير کرد. من تا آن وقت به خودم اجازه نداده بودم با نامحرم روبرو شوم و با او حرف بزنم.-گوشي را گذاشته و به دنبال کار خود رفتم.

لحظه اي بعد، دوباره تلفن زنگ زد. با ترديد و دودلي گوشي را برداشتم. دوباره صداي همان پسر به گوشم رسيد، که گفت: چرا گوشي را قطع کردي؟ صبر کن مي خواهم با تو حرف بزنم!

آن روز اولين اشتباهم را در اين بازي خطرناک مرتکب شدم. حرفهايش را شنيدم و هيچ نگفتم. از آن لحظه به بعد، همواره در فکر او بودم، که کيست و از من چه مي خواهد؟ هدفش چيست و صدها پرسش ديگر. آن شب تا صبح، انديشه آن جوان از ذهنم بيرون نرفت- ايام جواني بود و هزار پيچ و خم؛ جواني بود و يک دنيا شور و شوق و غرور. جواني بود و انبوه کنجکاوي، و من هم يک جوان بودم!

کل نامه در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

  مردان و زنان چند تفاوت اساسی با هم دارند.اول اینكه قسمت نیمكره راست مغز مردان كه اعمالی نظیر كسب مهارت های فیزیكی و تطابق های چشمی و ماهیچه ای را انجام می دهد از نیم كره چپ آنها بزرگتر است.اما در زنان نیمكره چپ مغز كه مهارتهایی چون بیان احساسات ومهارتهای گفتاری را به عهده دارد به اندازه نیمكره راست آنها می باشد.بنا براین طبیعی است كه مردان از نظر احساسات و عواطف عملكردی پایین تر از زنان داشته باشند. تا جایی كه،مردان اگر سخنوران ماهر، و در رشته فلسفه و روانشناسی هم متبحر باشند، در بیان احساسات خود بسیار ضعیف تر از زنان می باشند.

درمورد روانشناسی زنان چیزی کشف نشده

بقیه در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

خود ارضایی یه جور خودکشی تدریجی با سخت ترین رنج ها و عذاب ها

 ترک عادتي که چندين سال انجام گرفته، يک روزه ممکن نيست و بايد به تدريج آن را ترک کنيد. نيز صبر و حوصله و تحمّل بسيار لازم دارد. براي ايجاد و تقويت هر چه بيشتر اراده، به فوايد و آثار  آن و نتيجه اي که به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني که داريد، همچنين نجات از  مشکل و سختي که با آن روبرو هستيد، به شما کمک خواهد کرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت  حضرت دوست (به جهت سختي و مشکل بودن ترک عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترک عمل سنگين تر باشد و تلاش بيشتري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به کمالات بالاتري مي رساند که براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد.

خوردن روزانه 1 لیوان گیاه دارویی سوداب sodab به مبتلایان به ای بیماری توصیه میشود
از اين رو هرگز ياس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي کنيد. به نکاتي که مطرح مي کنيم،                              توجه نماييد و آن را به کار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.

بقیه مطالب و راه حل ها در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
شنبه 5 آذر 1390برچسب:, :: 13:9 ::  نويسنده : بردیا

اینم یه نامه عبرت آموز دیگه

کی می خواهید احساسات خودتونو کنترل کنید! خودتونو بدبخت نکنید

دختري نوزده ساله هستم که از راه پاکي و شرافت فاصله گرفتم و دل به هوا و هوس خويش سپردم و در دره بندنامي و اعتياد سقوط کردم. نقطه انحراف من از بي تقوايي و چشم چراني آغاز شد، که سرانجام آن بس تلخ و ناگوار بود.

اين نامه را براي جلب ترحم و دلسوزي شما نمي نويسم، چون خود را لايق آن نمي دانم. اما مي خواهم صدايم به گوش دختران ساده لوح برسد؛ شايد آنان فريادم را بشنوند، قصه زندگي ويران شده ام را بخوانند.

از تابستان سال گذشته بود که بيچارگي من شروع شد. به سفر شمال رفته بوديم. مثل پرنده اي آزاد بودم، و همانند برخي از دختران ناآگاه، چشمم در جستجوي چشمي بود که با محبت نگاهم کند.

در يک مهماني جواني نظرم را جلب کرد. من دايم به او نگاه مي کردم، او هم مرتب چشم به من دوخته بود. آشنايي ما با خوشحالي و رضايت دو جانبه شروع شد- و با همين دوستي پنهاني، زندگي آينده ام تباه شد.

چند روزي از دوستي ما بيشتر نگذشته بود. او به گونه اي باور نکردني اعتماد و اطمينان مرا جلب کرده بود. وقتي با هم بوديم، از همه چيز و همه جا سخن مي گفتيم؛ و من بي خبر از همه جا، دور نماي يک زندگي عالي را در کنار او، در ذهنم مجسم مي کردم.

بعداز ظهر يک روز گرم، با هم قدم مي زديم. از بي خوابيهايم، که بر اثر هيجانات خيال بود، براي او حرف زدم، و او با مهرباني بسيار گوش مي داد. وقتي سخنم تمام شد، چند قرص از جيبش بيرون آورد و با لحن بي تفاوتي گفت: من گاهي دچار بيخوابي مي شوم، اما اين قرصها نجاتم مي دهد! و سپس قرصها را در دستم گذاشت.

شب هنگام، دوباره بيخوابي به سرم زد. يکي از قرصها را خوردم- و اين آغاز اعتياد من بود.

بعد از آن که به تهران برگشتيم، دوستي من و او- که فرشته خيالم بود- همچنان ادامه داشت.

شبي در خيابان قدم مي زديم، او سيگاري آتش زد و به من داد؛ با کشيدنش خود را بر فراز ابرهاي آسمان احساس کردم. خلاصه وقتي به خود آمدم، دامن عفتم را نيز آلوده يافتم.

ديگر تمام شد؛ من دروازه هاي سعادت را به روي خود بستم و گرفتار دام شيطان شدم. حالا ديگر يک هروئيني کثيف و آلوده دامن هستم؛ که براي اندکي هروئين، ننگ خود فروشي را بر تن تباه شده ام؛ زده ام...!

هرگز براي من اشک نريزيد.

اما اگر دختر جواني هستيد، نگذاريد که مانند من قرباني شويد؛ و هرگز تجربه تلخ مرا تکرار نکنيد. چشم خويش را پاک نگه داريد؛ از معاشرتهاي ناسالم بپرهيزيد؛ از جاده عفاف و پرهيزکاري دور نشويد، تا به چنگال گرگهاي انسان نما، گرفتار نگرديد.

شنبه 5 آذر 1390برچسب:, :: 13:1 ::  نويسنده : بردیا

خانم فائزه که دختر نسبتاً نجيب وخوبي هم بود، به واسطه عدم رعايت برخي مسائل شرعي و قانوني، در مسير مدرسه با جواني 20ساله و خوش‌تيپ با يکدستگاه اتومبيل پيکان‌کرم‌رنگ که با تزئينات جالبي به شکل اسپرت درآمده بود آشنا شد. ابتداي کار نگاه‌هاي دزدکي توأم با شرم و خجالت از طرف فائزه بود به گونه‌اي که تا نگاهش در چشمان غلام مي‌افتاد قلبش به شدت مي‌تپيد و عرق مي‌کرد؛ همان چشم‌چراني‌هايي که از يک ناشي از غفلت از جمال دل‌آراي خداي جميل و از سوي ديگر ريشة مشغول شدن ذهن و بازداشته شدن از امور اساسي و فريب خوردن و در نهايت افتادن در دام انحرافات جنسي و فساد و بدبختي‌هاي ناشي از آنهاست، از اين رو نگراني خاصي توام با احساس فريب داشت، فريب ظواهر و جاذبه‌هاي مادي و نظر به شخص غلام و غفلت از شخصيت وي.

بقیه در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

دختري در يک باند فساد دستگير و از وي در خصوص علت حضور در آن باند سوال شد. او عنوان مي‌دارد ماجرا طولاني و اسفبار است و گونه شروع کرد:

در مدرسه و محيط خانه محجوب و ساده به شمار مي‌آمدم،اما در محيط مدرسه و کلاس درس شاهده رفتارهاي ناهنجار بعضي از دانش‌آموزان بودم و آنان هر روز از مسائل خارج از مدرسه و خانه، شرکت در پارتي‌هاي مختلف، پرسه زدن در خيابان و ارتباط با پسران و... گفت و گو مي‌کردند. من که از آنان بيزاري ميجستم با متلک‌هاي گوناگون از جمله «تو امل هستي» و «وامانده از اجتماعي» مواجه مي‌گرديدم. کم‌کم حرف‌هاي آنها در من اثر گذاشته و چندبار به اتفاق آنان همراه با ترس و اضطراب به بعضي از خيابان‌ها و مجتمع‌هاي تجاري که اغلب محل تردد افراد لاابالي بود رفتم.به مرور زمان در وضعيت ظاهري خوش تغييراتي دادم وبراي اين که از دوستانم عقب نمانم و از حالت به اصطلاح امل بودن خارج شوم، با پسري طرح دوستي ريخته و در ادامه، سر از خانه‌هاي مجردي درآوردم و آلوده به مسائل منافي عفت اخلاق شدم و در نهايت با يک باند فساد مرتبط و در اثر ارتباطات نامشروع دچار بيماري گشتم.

نامبرده درتمامي مراحل تحقيق و بازجويي، يک لحظه آرام و قرار نداشت. مرتب اشک مي‌ريخت و غبطه مي‌خورد که چرا زندگي آرام و آبرومند خود را در اثر تحريک چند دختر بي‌تقوا و به دست آوردن خوش‌گذراني موقت و کاذب از دست داده است.به راستي اگر«امل» به معناي دين‌داري، پارسايي عفاف است اين عيب نخواهد بود؛ بلکه يک شرافت بزرگ و افتخارآفرين است.اين است عواقبل زيانبار نداشتن استقلال فکري و شخصيتي، دور بودن از فرهنگ غني قرآني و اسلامي و ارتباط با دوستان فاقد تقوا و پارسايي؛ دوستي‌هايي که ريشه انحرافات جنسي و فساد و اعتياد و... مي‌باشد. با اين که قرآن کريم خطر اين گونه دوستي‌هاي ناسالم را گوشزد فرموده که حقيقت آنها دشمني است و آدمي را از ياد خداوند متعال، تنها سرچشمه زلال و حيات‌بخش و يگانه عامل تکامل و اعتلاي شخصيت و سعادت باز مي‌دارند؛ در نتيجه انسان تشنه کام مي‌ماند و زمينه بدبختي و هلاکت او فراهم مي‌گردد، لذا در سراي آخرت اين دشمني آنها روشن مي‌گردد، جز دوستي‌هايي که براساس تقوا و انسانيت بوده است:

(الا خلاء يومئذبعضهم لبعض عدوم الا المتقيمن)؛ دوستان در آن روز دشمن يکديگرند، مگر پارسايان

بیچاره!!! دخترای زیادی مثل این خانوم هستند که واسه این که بگن از دوستامون کم نمیاریم به چه جاهایی که کشیده نمیشن

 

 

نامه اي به يک دوست
اين نوشته، نامه يک دختر جوان است، که در آغاز آشنايي اش با پسري که هنوز او را نديده و تنها از طريق تلفن با هم آشنا شده اند، نوشته اشت

با نام خدا
زيباترين سلام را بر روي طراوت ترين گلبرگ شقايق، با قلمي از استخوان وجودم، و با جوهري از خون رگهايم برايت مي نويسم؛ و بر بال پرستوي عاشق مي گذارم تا از شهرهاي دلباخته قلبم عبور کند و به تو برسد، شايد که پذيرا باشي.
با ديدگان نافذت به درون دلم بنگر، ببين اين زخمها جانگاهي است که با دست زندگي بر دلم نشسته؛ اين نيز زخمهاي گوارائي است که دست عشق بر آن نهاد.
امشب براي اولين بار غرور مرداه ام در برابر صداي بي تفاوت يک پسر شکست. چون اين نامه را که نشان عجز من است برايت مي نويسم.
در شب اولي که با تو صحبت کردم، هر چه بيشتر با هم صحبت مي کرديم فکر مي کردم باهات آشنا هستم؛ فکر مي کردم ديدمت؛ فکر مي کردم تو هموني هستي که سالهاست در خيال خودم تصويرش را مي کشيدم.
ولي همش فکر بود، چون ما دخترها عادت کرده ايم خيال باف باشيم. و در برابر هر چيز احساس زنانه مان گل مي کند، و اجازه نمي دهد درست فکر کنيم.
البته شب اول فکر مي کردم تو هم مثل پسرهاي ديگر هستي، صداي سرد تو چنان در گوشم سوت مي کشيد که فکر مي کردم تو دوست داري اذيتم کني، و احساس منو زير پاهاي قويت از بين ببري.
در همان روز که صداتو شنيدم فهميدم تو کي هستي؛ هموني که بعدها به خاطر پست ترين خواهش هات سر فرو مي آورم و اطاعت مي کنم.
يادم وقتي پنج روز نتوانستم باهات صحبت کنم، چنان رنگم زرد شده بود، که همه به مادرم مي گفتند چي به روز اين آورده اي. خلاصه خاطرات خوشي بود.
در روزهاي اول حرفاتو باور مي کردم؛ ولي وقتي مي ديدم با افراد ديگر هم همينطور هستي، يک نوع تشويش و نگراني وجودم را مي گرفت.
ولي بازهم به خودم نهيب مي زدم.
يادم براي اين باهات آشنا شدم چون دوستي ايده آل براي من شدي، و اصلاً فکرش را نمي کردم با هم صميمي بشيم و همش مي گفتم: آيا من دختر ايده آلش هستم؟ يا به هر طريقي مي خواستم از راز دلت باخبر بشم. يا اينکه ازت بخواهم، که از من بخواهي دوست داشتن را يادت بدم.
خلاصه هزار جور فکر تو سرم رژه مي رفت.
اصلاً دوست نداشتم اذيت کنم؛ ولي وقتي باهات حرف مي زدم مي خواستم يک جوري ذهنتو تحريک کنم. بچه هاي مدرسه به من مي گفتند: خيلي خشک و بي رحم! مي گفتند واقعاً راست مي گي کسي را دوست نداري.
ولي من تو را دوست داشتم، اما بروز نمي دادم. البته مثل اونها هم نبودم که بيست روز يک بار، يک دوست پسر انتخاب کنم.
اصلاً نمي دانم چرا هيچ حرفي در دلم نفوذ نمي کرد. ولي امان از روزي که آدم غرورش خورد بشه، قلبش بشکنه؛ از روي لجبازي دوست داره همه کاري بکنه.
من ديگه اون دختري نيستم که از روي منطق و از روي ديد خوب به همه چيز نگاه مي کنه. و از اين نامه اين منظور ندارم که از خودم تعريف کنم ولي برايت تعريف مي کنم که چرا تو به اين صورت در دلم آشيانه کردي...
يادم يروز دوستم به يکي مي گفت: نمي داني رؤيا مخ يکي کار گرفته، چه جورم. دوست مي گفت: دلم مي سوزه براي بنده خدا.
ولي دلم مي خواست به اونها بگم: اين برعکس.
براي يک لحظه اشک توي چشمام جمع شد، چون ياد نامه هايي که برايت نوشته بودم، افتادم. شروع کردم به گريه کردم. تو خيلي بدي، عقلت پسري با شخصيت را نشون مي دهد، قلبت تهي از همه چيز. زبانت مثل شيريني، که خوردن داشته باشه. تو خيلي شيريني، شيرين تر از شکر، لايقي که برات بخوانم:
نگاه گرم تو چه مهربونه مثل تک ستاره هاي آسمونه
خنده هاي تو پيام آور شادي لبت، نيشکر خوب جنوبه
دوست دار تو

با خواندن اين نامه، شايد اندکي روشن شود که چگونه صحبتهايي کوتاه، مي توانند بر قلب هاي عاطفي دختران تأثير گذارد و ادامه آن صحبتها باعث تغيير شرنوشت آنها شود. و احياناً آنان را به پرتگاه سقوط بکشاند.

پسر ها مواظب باشید 
 

شنبه 5 آذر 1390برچسب:, :: 11:44 ::  نويسنده : بردیا

این نامه را یه دختر قبل از خودکشیش نوشته

قابل توجه این که وضع مالی این دختر هم خوب بوده

تحقيقات علمي و تجربه نشان داده است که بسياري از جنايت ها و خيانت ها بدست کساني انجام مي شود که از کانون گرم خانواده محروم بوده اند. و بهره اي از محبت دلسوزانه والدين نبرده اند.
نقش عواطف در زندگي انسان بسيار مهم و سازنده است. بدون عواطف گرم حقيقي، زندگي زنان، مردان، دختران و پسران و همه طبقات اجتماع فلج مي گردد، و گاهي نيز اين عقب افتادگي عاطفي به خود سرکشي مي انجامد.
نامه اي که پس از خودکشي يک دختر به دست آمده، اين حقيقت را به روشني آشکار مي سازد:
آقاي دکتر عزيز!
 

-اين نامه موقعي به دست شما مي رسد که ديگر من زنده نيستم. قصه اي که براي شما مي نويسم، جرياني است که هيچ کس از آگاه نيست؛ و از شما نيز مي خواهم که به مادرم چيزي نگوييد، چون گناه من به گردن اوست.
آري مادرم گناهکار است. او زني خشن، خودپسند، سختگير و بي رحم است. براي تربيت من که تنها فرزندش بودم، رنج بسيار کشيد. او مادر من بود، معلم من بود، ولي هرگز نخواست دوست من باشد. حتي هنگام بلوغ جرأت نکردن از آن حادثه که براي هر دختري رخ مي دهد، با او حرفي بزنم.
و روزي رسيد که اين کمبود را ديگري جبران کرد. من که تشنه محبت بودم، دست پر مهر او را به گرمي فشردم و به رويش آغوش گشودم. يقين دارم دختران محبت ديده، هرگز دچار اين لغزش نمي شوند؛ کسي که در خانه اش چشمه آب حيات دارد، به دنبال سراب نمي رود.
او به من قول ازدواج داد. من ديوانه وار عاشقش شدم، او هم خود را دلباخته و بي قرار من نشان مي داد. نتيجه را شما خود مي توانيد حدس بزنيد. آنچه نمي بايست واقع شود، اتفاق افتاد...!
يک ماه بعد از کاميابي، او از من گريخت و سردي نشان داد. من در آتش سوزنده اي مي سوختم، و جرأت نمي کردم اين موضوع را با مادرم در ميان بگذارم.
سه ماه گذشت، بالاخره يک روز- که ديدم پدر و مادرش از خانه خارج شدند- به سراغش رفتم.
در زدم؛ خودش در را به روز من گشود. تا مرا ديد خواست در را ببندد، اما من خود را لاي دو لنگه در انداختم و وارد شدم.
گريه کنان گفتم: چرا با من چنين کدي؟ وحشيانه بازوي چپم را گرفت و از خانه بيرونم انداخت و گفت: برو گمشود دختر نانجيب! تو را اصلاً نمي شناسم! و سپس در خانه را بست.
گريه و زاري نتيجه اي نداشت، به خانه رفتم؛ اما جرأت گفتم آن واقعيت را نداشتم- زيرا مادرم را دوست خود نمي شناختم.
آقاي دکتر!
من دختري تنها بودم و از محبت مادر بهره اي نبردم. از اين رو، خيلي زود به دام فريب جواني زيباصورت، اما زشت سيرت، گرفتار شدم و گوهر عفت خود را از دست دادم. خيلي زود به بن بست رسيدم و به انتهاي راه زندگي...
آقاي دکتر!
ديگر چيزي نمي نويسم، چون هيچ کس نمي تواند اندوه بزرگ مرا درک کند. اين نامه را نوشتم تا عبرتي باشد براي دختران ساده دل، که به مصيبت من گرفتار نشوند.
 

جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 23:15 ::  نويسنده : بردیا

با سلام خدمت جناب دکتر حبشی
آقای دکتر الان من کار ندارم ودانشچو هستم می خواستم بپرسم که اگه بخوام عقد کنم تا چند سال اشکال نداره تو عقد بمونم مثلا بیشتر از 4 سال

دکتر حمید حبشی: بسم الله الرحمن الرحیم  

لازم نیست شما برای مدت عقد زمان تعیین کنید 

اولا از خانواده تان دقیق و مشخص بپرسید تا رسیدن شما به امکان اقتصادی چه میزان حمایت وجود دارد که برای خانواده دختر جزئیات آن تشریح شود
ثانیا به شرح شفاف و دقیق آنچه در حال حاضر هستید برای خانواده دختر اقدام کنید


ادامه مطلب هم هست



ادامه مطلب ...

  پژوھش ھا نشان مي دھد  پول يکي از عوامل اصلي سوء تفاھم ھاي زوج ھاست
اگر با صداقت و صراحت قبل از ازدواج در مورد مس ائل مالي صحبت كنید، ازدواج با دوامي
خواھید داشت.
 پژوهش های بچه های خودمون هم نشان داده دخترا در تهران براشون پولدار بودن پسر 60% ملاکاشونه


 

قابل توجه خانوما 

1 پسرا که از اول پولدار باشن مال باباشونه و این فایده نداره

2 پسرای پولدار احتمال افزایش تومونشونم زیاده

3 پسرای پولدار پر رو ترن مگن همه چیز اماده دختره اومده می خوره کوفت بخوره

4 ازدواج هایی داوم بیشتری داره که زوج با هم به جایی برسن



ادامه مطلب ...
جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 22:19 ::  نويسنده : بردیا

جهان: اکثر قریب به اتفاق دخترانی که رابطه دوستی طولانی مدت با پسران دارند در آغاز رابطه دوستی علی رغم تصورشان درگیر روابط جنسی خواسته یا عمدتا ناخواسته می شوند.

بر اساس نتایج یک پژوهش که در شمال شهر تهران انجام شده است اکثر دختران طی ۲ سال اول رابطه خود باجنس مخالف، درگیر روابط جنسی می شوند.

این در حالی است که تقریبا همه دختران مورد مطالعه در ابتدای برقراری رابطه دوستی تصور می کرده اند که از درگیری جنسی مصون بوده، مهارت و قدرت کافی را در کنترل و هدایت روابط و دوستی دارند.

در بخش دیگری از این مطالعه آمده است اکثر قریب به اتفاق آنها در آغاز روابط دوستی با پسران بر این باور بودند که آنها خیلی زرنگ تر از آن هستند که دوستشان بتواند از آنها سوء استفاده جنسی کند.

در بخش تحلیلی این پژوهش یکی از علل درگیر شدن دختران در روابط جنسی برداشت نادرست آنها از روابط دوستی با پسران عنوان شده است.به عنوان مثال انگیزه و هدف اکثر دختران از برقراری رابطه دوستی با جنس مخالف جلب حمایت و عاطفه گزارش شده است،در حالی که در پسران، برقراری روابط جنسی انگیزه و هدف اصلی رابطه دوستی بوده است.
 

دخترا بفهمید دیگه 

جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 22:5 ::  نويسنده : بردیا

در خصوص این موضوع چند نکته اساسی را متذکر شوم :
1 -  اینکه چرا بخش قابل توجهی از جوانان امروز ما درگیر روابط با جنس مخالف گردیده اند محتاج تحلیل و بررسی مستقلی ست که من پیش تر از این در درسی با همین عنوان به زمینه ها و آثار آن اشاره کرده ام . اما آنچه در این مقال قابل اعتناست نتایج پنهانی ست که این ارتباطات برای فرد جوان از هر دو جنس و نظام اجتماعی به بار می آورد که لازم است بطور گذرا به آن اشاره ای داشته باشم :
الف / افزایش سن ازدواج در جوانان -  بر خلاف آنچه بخشی از جوانان بویژه دختران گمان کرده اند که از راه برقراری ارتباط با جنس مخالف می توان زمینه آشنایی و شکل گیری یک ازدواج را فراهم ساخت ، وجود این ارتباطات باعث شده که میل و انگیزه ازدواج و نیز قدرت تصمیم سازی نسبت به آن در جوان و بویژه پسران رو به زوال گذاشته شود . پسری که بدور از هر زحمت و تلاش و برنامه ای و بدون فراهم ساختن زمینه های ازدواج و همراه کردن خانواده در تصمیم به ازدواج ، براحتی می تواند با دختری تماس برقرار کند ( که عمدتاَ به لایه های درونی تر این تماس هم کشیده می شود ) چرا خودش را در فرآیند ازدواجی قرار بدهد که محتاج مقدماتی ست و زحماتی ؟ .
علاوه بر این، این مسیر برای جوان عادتی درست می کند که تصمیم به ازدواج را به انحراف می برد . شما فکر می کنید علیرضا اصلاَ به ازدواج هم فکر می کند وقتی مهرانه بعدی در دو قدمی اش آماده و مشتاق ارتباط است؟!

همش تقصیر دختراست که دوست پسرا میشن 

ادامه مطب را هم بخونید



ادامه مطلب ...

 این نامه مهرانه به نامرد رویا هاشه 

بخدا از این پسر ها فراونه حواستون باشه

سوختم! سوختم...
مي‌فهمی؟ آتيش گرفتم، شعله ور شدم، درست مثل چوب خشکی که روش نفت بريزن و بعد؛ فقط يه جرقه! می فهمی چی ميگم؟ نه! نميفهمی، هيچ وقت نفهميدی. همیشه، هميشه فرار کردی، دروغ بودی، پشت شخصيتای مختلف پنهون شدی... تو بهترين جرقه بودی، يه جرقه کوچيک برای يه آتیش بزرگ؛ و بعد... من خاکستر شدم!
هيچ وقت، هيچ وقت نخواستی بفهمی، نخواستی بفهمی که من اون روزا، اون روزای سخت بعد از اينکه اون بيماری لعنتی بابامو زمين گير کرد چه حالی داشتم، چقدر تنها بودم، چقدر خسته بودم...
پشتم، کمرم شکسته بود... بابام، بزرگترين و استوار ترين تکيه گاهم حالا برای کوچک ترين کاراش نياز به ديگران داشت... و من... ديگه نميتونستم به اون تکيه کنم. تو اون روزای سخت، تو اون روزای تلخ، ديدن تو برام بهشت بود، يه هديه الهی بودی... می فهمی؟ ميفهمی؟ ميفهمی؟ من نياز به تکيه گاه داشتم. يه نياز بزرگ... يه خلا تو دلم بود، يه... تو برام شدی تکيه گاه، تو اوج روزای تلخم. وقتی ديدمت ، تو همون سکوت، تو همون لحظه های بی صدا؛ يه حس، يه چيزی قلقلکم داد... بعد خيلی آروم، مثل يه درخت... نه! مثل يه علف هرز رشد کرد، بزرگ شد، بزرگتر، بزرگتر... تو نديدی!
نفهميدی! تو دنبال آرزوهای خودت بودی، خواسته های خودت... تو هيچ وقت هيچی واست مهم نبود، يه کس يا يه چيز برای تو تفاوت چندانی نداشت، تو فقط يه وسيله ميخواستی، يه پل که تو رو به آرزوهات برسونه... مهم نبود که اين وسيله چی سرش مياد، برای تو، فقط آرزو های خودت مهم بود!
من بهت تکيه کردم، دورت چرخيدم، نوازشت کرم، بوسيدمت... ولی همشه از راه دور؛ با يه دنيا عشق، آرزو... رويای رسيدن، با تو بودن، با تو موندن... 

بیچاره مهرانه و مهرانه ها

ادامه مطلب را حتما بخونید

 



ادامه مطلب ...
جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 21:14 ::  نويسنده : بردیا

 دکتر محمود گلزاری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در همایشی آمار قابل تاملی را از دوستی دختران دبیرستانی اعلام کرد و گفت: در ایران ۸۰ درصد دختران دبیرستانی با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانواده‌ها و مسئولین مدارس از این موضوع بی‌اطلاع هستند.

 واقعا متاسف شدم 

منم چهار روز دیگه می خوام ازدواج کنم ببین چه درد سری برام پیش میاد

اولا که دیکه جرات نمیکنم به کسی اطمینان کنم

دوما دختره فکر میکنه دوست پسرش مرد رویا هاشه به من جواب منفی میده

سوما ممکنه از اون شکست عشقیا باشه که بعد ازدواج با من هنوز تو فکر اون دوسته باشه

بقیشم خودتون میدونید دیگه 



ادامه مطلب ...

 عشق و محبت بین زن و شوھر از ارکان اصلي نظام خانواده است؛ اما با گذشت زمان و

سپري شدن شور و شوق دوران نخستین ازدواج، گاه اين فکر به ذھن ھمسران مي آيد
که بعد از چند سال زندگي میزان علاقه آنان نسبت به ھم چقدر تغییر کرده اس ت. برخي
از آنان، ھنگامي که در زندگي مشترک خود خدشه اي ببینند چنان از کوره در مي روند و
پل ھاي پشت سر خود را خراب مي کنند که ديگر نمي توانند رواب طشان را نسبت به
ديگري ترمیم کنند.
ھدف از ارائه توصیه ھاي زير، آموزش براي ارتقاي سازگاري و توجه کردن به ويژگي ھاي
مثبت يکديگر، افزايش اعتماد به نف س، کاھش اضطرا ب و تنش ھاي موجود در جھت
بھداشت و سلامت رواني است که موجب تداوم زندگي و جلوگیري از ھم گسیختگي
خانواده است.
 
در ادامه مطلب به 18 نکته اشاره شده
این مطلب مخصوص زوج های ازدواج کرده است
خانوم ها و آقایانی که دوست هستند باهم اصلا با هم اینجوری نباشند که خودشونو بدبخت میکنن
چون دوستی هیچوقت تمومیش با مرگ نبوده و دوام نداره

 



ادامه مطلب ...
اگه می خواهید بعد از ازدواج دعواتون نشه هواستون باشه...
خانواده ھر دو نفراز نظر فرھنگي و سنت ھاي رايج نزديك به ھم باشند.
تا سر حد امكان، تمكن مالي دو خانواده متناسب با يكديگر باشد.
اگر ھر دو نفر اھل يك شھر نیستند حداقل در ساير زمینه ھا و آداب و رسوم نزديك به
ھم باشند.
ديدگاه ھاي دو خانواده از نظر مذھبي – سیاسي – اجتماعي و معاشرت نزديك به ھم
باشند.
در خانواده دو طرف پدرسالاري يا مادرسالاري به صورت مطلق وجود نداشته باشد.
تناسب جسمي – شكل – قیافه و اندام ھر دو نفر به ھم نزديك باشد تا حدي كه تفاوت
ھاي موجود خیلي چشمگیر نباشد.
 
ادامه را هم ببین
 


ادامه مطلب ...

در انتخاب ھمسر عجله و شتاب نكنید. اين امر را با بررسي و تحقیق انجام دھید.
-2 در ھمسر گزيني وسواس به خرج ندھید؛ سعي كنید با ديده اغماض عوامل مختلف
را بررسي و تصمیم گیري کنید.
-3 چنانچه پدر و مادر و خانواده ھاي وابسته، س ختگیري كنند براي متقاعد كردن آنھا از
مشاور خانواده کمک بگیريد.
-4 از ازدواج تحمیلي خودداري كنید.
-5 در انتخاب ھمسر پس از بررسي معیارھاي طرف مقابل، وضعیت خود را با وي
مقايسه كنید و در صورت ھماھنگي تصمیم گیري نمايی د. بدون توجه به شرايط خود
انتخاب ايده آلي نکنید.
-6 در انتخاب ھمسر از پدر و مادر و خويشاوندان خود نظرخواھي كنید ولي مواظب
باشید چون به علت عدم تخصص ممكن است نظر آنان تح ت تأثیر معیارھاي خاص
مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرايط مشورت كنید.
-7 براي شناخت ھمسر از ھر دو روش مستقیم و غیرمستقیم استفاده نمايید و حتماً
قبل از خواستگاري، به طور مستقیم، از طريق م شاھده گفت و شنود، از او شناخت پیدا
كنید.


 

اگر شناسنامه تان را ورق بزنید چھار واقعه زندگي در آن آمده اس ت: تولد، ازدواج، طلاق
و فوت؛ كه فقط در ازدواج و طلاق مختاريد، بنابراين ازدواج را نبايد سرسري گرفت بلكه
بايد با مطالعه و براساس معیارھاي حقیقي ھمسر را انتخاب كر د. قبل ازدواج حتماً با يك
متخصص يا يك مشاور خِبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزي مشاوره كنید.
در ھمه جا « علاقه بعداً پیدا مي شو د » ،« به ھم عادت مي كنی د » اين كه مي گويند
پیدا مي شود كه پايه و اساس ازدواج بر معیارھاي « بعداً » صحیح نیس ت. زماني علاقه
،«! دعواھاي پدر و مادرم مرا خسته كرده بود » عقلاني استوار شده باش د. با عنوان ھاي
و ... تن به ازدواج تحمیلي و « ھمه دوستانم ازدواج كرده ان د » ،« در تنگناي مالي بود م »
ناخواسته ندھی د. اگر از دعواھاي والدينتان خسته شده ايد دنبال فكر و چاره اساسي
باشید، براي فرار از محیط پر آشوب خانه ازدواج نكنید كه ممكن است شما ھم به ھمین
مص یبت دچار شوي د! براساس نیازھاي اقتصادي ازدواج نكنید اگر مھر و محبت كه پايه و
اساس يك زندگي مشترك است وجود نداشته باشد ھمه چیز براساس تصادف و شانس
پیش مي رود، شايد تصادفاً خوب پیش رود و شايد ھم برعكس؛ و به علت اين كه
دوستانتان ازدواج كرده اند تن به ازدواج نا خواسته ندھی د. نبايد بدون جھت اعتماد به
نفستان را از دست دھید و نگران شويد كه مبادا كسي به سراغتان نیايد.
 

در ازدواج علاوه بر ھمسر، شناخت بستگان و خويشاوندان
وي نیز ضرورت دارد بنابراين وضعیت دوستان و اقوام بخصوص
بستگان نزديك در ھمسر گزيني نبايد ناديده گرفته شود.
 

آخرین مطالب
پیوند ها


 
 
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است